سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که دو مرد را نزد او آوردند که از مال خدا دزدى کرده بودند : یکى از آن دو بنده بود از بیت المال مسلمانان ، و دیگرى در ملک مردمان . فرمود : ] امّا آن یکى از مال خداست و حدّى بر او نیست چه مال خدا برخى از مال خدا را خورده ، و امّا دیگرى بر او حدّ جارى است و دست او را برید . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 89 مرداد 17 , ساعت 5:49 عصر
یه ترانه واسه وقتهایی که بارون نمی باره

بوی خاک نم گرفته منو یادت نمیاره

دیگه ماه هم خو گرفته با قراره هر شب من

پا به پای چشمای من تا خود سحر بیداره

 

یه ترانه واسه چشمای چراغونیه شبنم

بشه واسطه،تو قلبت گل عشقمو بکاره

می کنم نذر وصالت این دل شکسته ام رو

می شه قربونیه چشمات اگه زندگی بذاره

 

یه ترانه واسه خلوته من و خدا و این شب

وقتی غرق التماسم با دعا و استخاره

جشن نوره سر سجاده ی پهن هر شب من

انگار از آسمون آروم می باره برف ستاره

 

یه ترانه واسه ریتم تلخ تاره ساکت من

چرا مضرابه سکوتش آخرین نت یه تاره

بیا دفتر نتم رو پاره پاره کردم امشب

می سازم ریتم نگاتو فی البداهه باز دوباره



لیست کل یادداشت های این وبلاگ